موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

مسیح عشق

        
 
 magnify150     مسیح عشق   
 
     

بر تو می نگرم

از پس پرده اشک

روان می شوم از پی ات در جذبه بیخودی

پاهایت آبله گون

نفس هایت بریده

موسیقی گامهایت پرده های رنج

و نفس هایت آوای درد

سنگینی صلیب نا گفتنیست

پایداری شانه های خسته ات ناگفتنی تر

بر تو فرو می بارد

سنگهای نادانی

نا سزاهای تعصب

لبانت  تفته

در میان جویهای خون و عرق جاری بر نجابت سیمایت

گام پیش می نهم

بی اعتنا به سنگها و دشنام ها

دستان لرزانم

نوازش می دهد لبان تشنه ات را

با جرعه ای آب

سر بند بر گرفته از گیسوانم

می سترد خون و عرق را از چهره ات

و شگفتا

!شگفتا

سیمای خسته و چشمان  مهربانت بر پارچه و بر

قلبم تا ابد نقش می بندد

زمزمه می کنم از میان اشکها

جلجتا نزدیک است

!!!

و در مهر بانی چشمانت می خوانم که

  :

پروردگارا بر آنان ببخشای زیرا

که نمی دانند

!

بر تو می نگرم از پس پرده اشک

بر صلیب

بر بلندای جلجتا

میخهای نادانی

تازیانه های تعصب و آنگاه

ملکوت آسمانها ترا می خواند

...

!

و من ایستاده در پای صلیب

رستاخیزت را به انتظاری روشن می نشینم

ای مسیح عشق

!!!

غزل(مژگان.س)۳۰/۷/۸۵

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عشق الکی چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام
متن زیبا و پر مهنی بود

سلام
سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد