موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

پری آبی مهتاب


شبی


عاشق شد


!


عاشق شاعر شوریده سری


که شبان مهتاب


غرق در افسون آبی ماه


می شکفت در دل بی تابش


گل شعر


!


پری سپید مهتاب


سرا پایش شور


در میان هاله آبی عشق


پرده ازراز  نهانش بر داشت


...


شاعر آشفته


از پس بهتی ژرف


زیر لب زمزمه کرد


:


من سرا پا شعرم


از دل من دست  بدار


!!!


پری آبی مهتاب،دگر هیچ نگفت


در دل سیاهی غم گم شد


قطره اشکی گرم


بر دل دفتر شاعر بچکید


!شعله زد دفتر و خاکستر شد


دیو تاریکی ،شاعر را در بند کشید


گل شعر د ردلش پرپر شد


...


پس از آن شب


هر گز


شاعر دلداده


هیچ شعری نتوانست سرود


!!!!!


غزل.س

۸۵.۸.۲۲

ماه

ماه

میدونی

ماه خیلی وقته از آسمون خسته شده

آسمون دیگه پاک  نیست

دیگه بی انتها نیست

ماه حالا فقط دیگه به دیدن خواب آسمون دلخوشه

چون تو خوابش

هنوز اسمون همون آسمونه

ولی درد اینجاست که

ماه حتی دیگه

از خواب دیدن هم خسته شده

ماه حالا فقط یک کولی سرگردونه

آسمون دروغ جای ماه نیست

!

غزل.س 12.8.85

 

!

!
 magnify
!
 magnify

 

 

Entry for July 05, 2006 magnify

شباهنگام در رویا و بیداری

خدای مهربان با من سخن می گفت

((تو ای رویا زده ای مست آشفته

تو ای عاشق تو ای دلداده سر تا به پا آتش

به من بر گو که

او

را تا کدامین حد تویی دلداده و مشتاق؟))

نگاه مهربانش خیره بر من بود

خدا سر تا به پا شوق شنیدن بود

!

خداوندا من او را ))

...

آه من او را

...))

صدایم در گلو بشکست

پس از آن اشک بود و اشک بود و اشک

!!!

خدا با برد باری اشک من بسترد

نگاهم بر دو چشم مهربانش خیره شد آن دم

تا بدان پایه که تنهایی توست))

پاسخم این بود

!!

پس از لختی سکوت ژرف

اشک پر سوز خدای مهربان از دیده جاری شد

زیر لب با درد نجوا کرد

:

آه ای رویا زده ای مست آشفته

آه ای عاشق تو ای دلداده سر تا به پا آتش

عشق تو تا بی کرانها تا ابد جاریست

همچنان تنهایی بی انتهای من

!

غزل 14.4.85