موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

موسیقی احساس

اشعار و قطعاتی از غزل.س

غزل

 
246 magnify

غزلی خواهم گفت

غزلی تازه و ناب

نه برای چشمان شبرنگ

نه برای گیسوی بی تاب

غزلی دیگرگون

نه برای سرو قامت دوست

نه  برای لبهای میگون

 

غزلی خواهم گفت

غزلی آتشناک

غزلی دهشتناک

همه درد و همه سوز

غزلی از امروز

 

غزل چشمان ملتمس و

غزل دستان پر ز نیاز

غزل کودک سر گردان دعا فروش

 

پاره های کاغذ در دستان

واژه هایی بی جان

که دعا،گر، می بود

که دعا،گر ،می بود

....

کودکی سر گردان

جامه ژنده به تن

تشنه د رحسرت یک جرعه مهر

پاره اوراق دعا ،بر کف و

دست تهی از کیف و کتاب

دیده پر اندوه خیره بر بازی همسالانش

ونشان شلاق

بر تن رنجورش

دیگر آواره هر کوی نبود

....

غزلی خواهم گفت

غزل درد و نیاز

غزل چشمان ملتمس و

دست پر ز دعا

و نگاهی  نه به چشمان خدا

که به دست من و ما

غزلی خواهم گفت

!!!!!

غزل 2.9.85

پری آبی مهتاب


شبی


عاشق شد


!


عاشق شاعر شوریده سری


که شبان مهتاب


غرق در افسون آبی ماه


می شکفت در دل بی تابش


گل شعر


!


پری سپید مهتاب


سرا پایش شور


در میان هاله آبی عشق


پرده ازراز  نهانش بر داشت


...


شاعر آشفته


از پس بهتی ژرف


زیر لب زمزمه کرد


:


من سرا پا شعرم


از دل من دست  بدار


!!!


پری آبی مهتاب،دگر هیچ نگفت


در دل سیاهی غم گم شد


قطره اشکی گرم


بر دل دفتر شاعر بچکید


!شعله زد دفتر و خاکستر شد


دیو تاریکی ،شاعر را در بند کشید


گل شعر د ردلش پرپر شد


...


پس از آن شب


هر گز


شاعر دلداده


هیچ شعری نتوانست سرود


!!!!!


غزل.س

۸۵.۸.۲۲

ماه

ماه

میدونی

ماه خیلی وقته از آسمون خسته شده

آسمون دیگه پاک  نیست

دیگه بی انتها نیست

ماه حالا فقط دیگه به دیدن خواب آسمون دلخوشه

چون تو خوابش

هنوز اسمون همون آسمونه

ولی درد اینجاست که

ماه حتی دیگه

از خواب دیدن هم خسته شده

ماه حالا فقط یک کولی سرگردونه

آسمون دروغ جای ماه نیست

!

غزل.س 12.8.85